چرا گاهی نیاز به تایید در روابط زیاد میشود؟
همه ما در روابط خود به درجاتی از تایید و پذیرش نیاز داریم. این نیاز بخشی طبیعی از وجود انسان است و به ما کمک میکند احساس امنیت، ارزشمندی و دوستداشتنی بودن داشته باشیم. اما گاهی اوقات، این نیاز به تایید از حد اعتدال خارج شده و به یک خواستهی دائمی و طاقتفرسا تبدیل میشود که هم برای خودمان و هم برای طرف مقابلمان آزاردهنده است. در این مطلب به بررسی دلایل این نیاز بیش از حد به تایید در روابط میپردازیم. نیاز بیش از حد به تایید در روابط میتواند ریشه در عوامل مختلفی داشته باشد. شناخت این عوامل اولین قدم برای مدیریت و کاهش این نیاز است. در ادامه 19 نکته را با هم مرور میکنیم:
- ✅
تجربههای دوران کودکی:
کودکانی که در محیطهای انتقادی بزرگ شدهاند و به اندازه کافی مورد تشویق و تایید قرار نگرفتهاند، بیشتر در معرض این مشکل هستند.

- ✅
اعتماد به نفس پایین:
افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند، به طور مداوم به دنبال تایید دیگران برای جبران احساس بیارزشی خود هستند. - ✅
ترس از طرد شدن:
ترس از دست دادن رابطه و طرد شدن میتواند باعث شود که فرد به هر قیمتی به دنبال جلب رضایت طرف مقابل باشد. - ✅
مقایسه خود با دیگران:
مقایسه مداوم خود با دیگران و احساس کمبود میتواند نیاز به تایید را افزایش دهد. - ✅
آسیبهای عاطفی گذشته:
تجربههای دردناک گذشته، مانند خیانت یا ترک شدن، میتواند باعث شود که فرد به سختی به دیگران اعتماد کند و به دنبال تایید مداوم باشد. - ✅
سبک دلبستگی ناایمن:
افرادی که دارای سبک دلبستگی ناایمن-اجتنابی یا ناایمن-دوسوگرا هستند، ممکن است به دلیل ترس از صمیمیت یا رها شدن، به دنبال تایید مداوم باشند. - ✅
کمالگرایی:
کمالگرایان اغلب خود را با استانداردهای غیرواقعی مقایسه میکنند و به دنبال تایید دیگران برای اثبات شایستگی خود هستند. - ✅
فشار اجتماعی:
فشار جامعه برای داشتن یک رابطه “کاملا مطلوب” میتواند باعث شود که افراد به دنبال تایید دیگران در مورد رابطه خود باشند. - ✅
ارتباطات ضعیف:
عدم توانایی در برقراری ارتباط موثر و بیان نیازها و خواستهها میتواند منجر به نیاز به تایید شود. - ✅
عدم استقلال عاطفی:
وابستگی بیش از حد به طرف مقابل و عدم توانایی در تامین نیازهای عاطفی خود میتواند نیاز به تایید را افزایش دهد. - ✅
فقدان هویت فردی:
وقتی فرد هویت مستقلی نداشته باشد و خود را با رابطه تعریف کند، نیاز به تایید از طرف مقابل بیشتر میشود. - ✅
ناامنی در رابطه:
وجود مشکلات و ناامنیها در رابطه میتواند باعث شود که فرد برای اطمینان از پایداری رابطه به دنبال تایید باشد. - ✅
تجربه کنترلگری در روابط قبلی:
اگر فرد در روابط گذشته مورد کنترل و سلطه قرار گرفته باشد، ممکن است برای جلوگیری از تکرار آن، به دنبال تایید مداوم باشد. - ✅
تاثیر رسانهها و شبکههای اجتماعی:
تصاویر غیرواقعی از روابط در رسانهها و شبکههای اجتماعی میتواند انتظارات غیرواقعی ایجاد کند و نیاز به تایید را افزایش دهد. - ✅
مشکلات روانی:
برخی از مشکلات روانی مانند اضطراب و افسردگی میتوانند باعث افزایش نیاز به تایید شوند. - ✅
عدم خودآگاهی:
نداشتن آگاهی کافی از نقاط قوت و ضعف خود میتواند منجر به نیاز به تایید دیگران برای شناخت خود شود. - ✅
ترس از قضاوت:
ترس از قضاوت شدن توسط دیگران میتواند باعث شود که فرد به دنبال تایید مداوم باشد. - ✅
ضعف در ابراز وجود:
عدم توانایی در بیان نظرات و احساسات خود به طور قاطعانه میتواند نیاز به تایید را افزایش دهد. - ✅
الگوبرداری از رفتارهای دیگران:
گاهی اوقات افراد به طور ناخودآگاه از رفتارهای اطرافیان خود الگوبرداری میکنند و نیاز به تایید را از آنها میآموزند.
این عوامل میتوانند به صورت مجزا یا ترکیبی در ایجاد نیاز بیش از حد به تایید در روابط نقش داشته باشند. شناسایی این عوامل و تلاش برای رفع آنها میتواند به بهبود کیفیت روابط و افزایش رضایت از زندگی کمک کند.
1. ناامنی درونی:
احساس ناامنی درونی، هسته اصلی بسیاری از نیازهای مفرط به تایید است. فردی که از درون احساس کافی بودن نمیکند، دائم به دنبال شواهدی بیرونی میگردد تا این کمبود را جبران کند. این ناامنی میتواند ریشه در دوران کودکی داشته باشد، جایی که فرد احساس کرده کافی نیست یا مورد قضاوت دائم قرار گرفته است. این حس ناامنی باعث می شود فرد به طور مداوم از طرف مقابلش تایید بخواهد تا احساس امنیت و ارزشمندی کند. در واقع، فرد تلاش میکند با دریافت تایید از دیگران، تصویر مثبتی از خود بسازد و با ترس از طرد شدن مقابله کند. برای غلبه بر این موضوع، فرد باید روی پذیرش خود و تقویت عزت نفس خود کار کند. درمان و مشاوره میتواند ابزار بسیار مفیدی در این مسیر باشد.
2. تجربیات گذشته:
تجربیات ناخوشایند گذشته، به ویژه در روابط قبلی، میتواند باعث افزایش نیاز به تایید شود.فردی که طرد شده، مورد بیتوجهی قرار گرفته یا فریب خورده است، ممکن است در روابط بعدی بسیار محتاط عمل کند.این احتیاط اغلب به شکل نیاز مکرر به تایید ظاهر میشود، چرا که فرد تلاش میکند از تکرار تجربیات تلخ گذشته جلوگیری کند.فرد ممکن است به طور ناخودآگاه باور داشته باشد که تنها با جلب رضایت و تایید دائمی طرف مقابل، میتواند از حفظ رابطه اطمینان حاصل کند.این افراد معمولاً بیش از حد تلاش میکنند تا نیازهای طرف مقابل را برآورده کنند و از ابراز نیازهای خود اجتناب میکنند.
بازسازی اعتماد و پذیرش این واقعیت که هر رابطهای متفاوت است، برای غلبه بر این مشکل ضروری است.
در ضمن، باید فرد به خود اجازه دهد آسیبپذیر باشد و احساسات خود را با شریک عاطفی خود به اشتراک بگذارد.درک این نکته که ارزش فرد به عنوان یک انسان به تایید دیگران وابسته نیست، کلیدی است.
3. عزت نفس پایین:
عزت نفس پایین یکی از اصلیترین دلایل نیاز به تایید است.فردی که به خود و ارزشهای خود باور ندارد، به شدت به نظرات دیگران وابسته میشود.این افراد معمولاً خود را با دیگران مقایسه میکنند و احساس میکنند که کافی نیستند.آنها دائم به دنبال بازخوردهای مثبت هستند تا احساس بهتری نسبت به خود پیدا کنند.متاسفانه، این تایید بیرونی معمولاً سطحی و موقتی است و نمیتواند جایگزین عزت نفس واقعی شود.افراد با عزت نفس پایین اغلب در پذیرش تعریف و تمجید مشکل دارند و ممکن است آن را باور نکنند.
برای افزایش عزت نفس، فرد باید روی شناخت نقاط قوت خود و پذیرش نقاط ضعف خود کار کند.
مراقبت از خود، تعیین اهداف کوچک و دستیابی به آنها، و قطع ارتباط با افراد منفیباف نیز میتواند بسیار موثر باشد.یادگیری مهارتهای جدید و تمرکز بر روی فعالیتهایی که فرد در آنها احساس موفقیت میکند، میتواند به تقویت عزت نفس کمک کند.
4. ترس از طرد شدن:
ترس از طرد شدن یک احساس قوی و ناخوشایند است که میتواند باعث شود فرد به شدت به دنبال تایید دیگران باشد.این ترس معمولاً ریشه در تجربیات گذشته دارد، مانند از دست دادن یک فرد مهم در زندگی یا احساس عدم پذیرش در کودکی.افرادی که از طرد شدن میترسند، ممکن است سعی کنند با جلب رضایت و تایید دیگران از این تجربه دردناک جلوگیری کنند.آنها معمولاً از بیان نیازها و خواستههای خود اجتناب میکنند و سعی میکنند همیشه موافق و همراه باشند.این رفتار میتواند منجر به فرسودگی عاطفی و احساس نارضایتی در رابطه شود.
برای غلبه بر ترس از طرد شدن، فرد باید روی پذیرش این واقعیت که طرد شدن بخشی از زندگی است، کار کند.
تقویت اعتماد به نفس و ایجاد روابط سالم و حمایتی میتواند به کاهش این ترس کمک کند.مشاوره و درمان میتواند به فرد کمک کند تا ریشه این ترس را شناسایی و با آن مقابله کند.
5. کمال گرایی:
کمال گرایی یک ویژگی شخصیتی است که در آن فرد تلاش میکند تا به بالاترین استانداردهای ممکن دست یابد.این افراد معمولاً انتظارات بسیار بالایی از خود و دیگران دارند و از اشتباه کردن میترسند.در روابط، کمال گرایی میتواند به شکل نیاز مفرط به تایید ظاهر شود.فرد کمال گرا ممکن است دائم نگران باشد که آیا به اندازه کافی خوب است و آیا شریک عاطفیاش از او راضی است.این افراد معمولاً خود را به شدت مورد انتقاد قرار میدهند و احساس میکنند که هیچگاه به اندازه کافی خوب نیستند.
کمال گرایی میتواند منجر به استرس، اضطراب و افسردگی شود و بر کیفیت روابط تاثیر منفی بگذارد.
برای مقابله با کمال گرایی، فرد باید یاد بگیرد که استانداردهای واقعبینانهتری برای خود تعیین کند و اشتباهات خود را بپذیرد.تمرین شفقت به خود و پذیرش این واقعیت که هیچکس کامل نیست، میتواند بسیار کمک کننده باشد.مشاوره و درمان شناختی-رفتاری (CBT) میتواند ابزار موثری در مدیریت کمال گرایی باشد.
6. فرهنگ:
در برخی از فرهنگها، تایید و پذیرش از سوی دیگران اهمیت بسیار زیادی دارد.در این فرهنگها، فرد ممکن است تحت فشار باشد تا انتظارات دیگران را برآورده کند و از طرد شدن توسط گروه خود جلوگیری کند.این امر میتواند منجر به نیاز مفرط به تایید در روابط شود، چرا که فرد احساس میکند که ارزش او به عنوان یک انسان به تایید دیگران وابسته است.فرد ممکن است از ابراز نظرات و خواستههای خود اجتناب کند تا از مخالفت و انتقاد دیگران جلوگیری کند.آگاهی از تاثیر فرهنگ بر رفتار و باورها میتواند به فرد کمک کند تا تصمیمات آگاهانهتری در مورد روابط خود بگیرد.
باید فرد بتواند بین نیازهای خود و انتظارات فرهنگی تعادل برقرار کند.
یادگیری مهارتهای ابراز وجود و تقویت اعتماد به نفس میتواند به فرد کمک کند تا نظرات و خواستههای خود را به طور موثر بیان کند.در ضمن، باید فرد درک کند که ارزش او به عنوان یک انسان به فرهنگ و انتظارات آن وابسته نیست.
7. وابستگی عاطفی:
وابستگی عاطفی یک الگوی رفتاری است که در آن فرد به شدت به دیگران وابسته است و احساس میکند که بدون حضور آنها نمیتواند به درستی عمل کند.این افراد معمولاً از تنهایی میترسند و به شدت به دنبال تایید و حمایت دیگران هستند.در روابط، وابستگی عاطفی میتواند به شکل نیاز مفرط به تایید ظاهر شود.فرد وابسته ممکن است دائم نگران باشد که آیا شریک عاطفیاش از او راضی است و آیا او را ترک خواهد کرد.این افراد معمولاً بیش از حد تلاش میکنند تا نیازهای طرف مقابل را برآورده کنند و از ابراز نیازهای خود اجتناب میکنند.
وابستگی عاطفی میتواند منجر به از دست دادن هویت فردی و احساس نارضایتی در رابطه شود.
برای غلبه بر وابستگی عاطفی، فرد باید روی استقلال عاطفی و تقویت عزت نفس خود کار کند.مشاوره و درمان میتواند به فرد کمک کند تا الگوهای رفتاری ناسالم خود را شناسایی و تغییر دهد.ایجاد روابط سالم و حمایتی با افراد دیگر نیز میتواند به کاهش وابستگی عاطفی کمک کند.
8. عدم اعتماد به نفس در مهارتهای خاص:
گاهی اوقات نیاز به تایید در یک رابطه به دلیل عدم اعتماد به نفس در یک مهارت خاص ایجاد میشود.مثلا اگر فرد در پخت و پز مهارت کافی نداشته باشد، ممکن است دائم از شریک عاطفی خود بپرسد که آیا غذای او خوب شده است یا خیر.این نوع نیاز به تایید معمولاً موقتی است و با کسب مهارت و تجربه بیشتر، کاهش مییابد.برای غلبه بر این مشکل، فرد باید روی تقویت مهارتهای خود تمرکز کند و از دریافت بازخورد سازنده استقبال کند.شرکت در کلاسهای آموزشی، مطالعه کتابها و مقالات، و تمرین مداوم میتواند به فرد در کسب مهارتهای جدید کمک کند.
در ضمن، باید فرد به خود یادآوری کند که هیچکس از ابتدا متخصص نبوده است و همه ما در حال یادگیری هستیم.
پذیرش این واقعیت که اشتباه کردن بخشی از فرآیند یادگیری است، میتواند به کاهش اضطراب و افزایش اعتماد به نفس کمک کند.در این حالت، نیاز به تایید به تدریج جای خود را به خودباوری میدهد.
9. اضطراب اجتماعی:
اضطراب اجتماعی یک اختلال روانی است که در آن فرد در موقعیتهای اجتماعی احساس ناراحتی و خجالت زیادی میکند.این افراد معمولاً از قضاوت شدن توسط دیگران میترسند و سعی میکنند از موقعیتهایی که ممکن است مورد توجه قرار بگیرند، اجتناب کنند.در روابط، اضطراب اجتماعی میتواند به شکل نیاز مفرط به تایید ظاهر شود.فرد مضطرب ممکن است دائم نگران باشد که آیا رفتار او مورد پسند شریک عاطفیاش است و آیا او را ترک خواهد کرد.این افراد معمولاً از ابراز نظرات و خواستههای خود اجتناب میکنند و سعی میکنند همیشه موافق و همراه باشند.
اضطراب اجتماعی میتواند منجر به انزوا، افسردگی و مشکلات در روابط شود.
برای غلبه بر اضطراب اجتماعی، فرد باید روی افزایش اعتماد به نفس و یادگیری مهارتهای اجتماعی کار کند.مشاوره و درمان شناختی-رفتاری (CBT) میتواند ابزار موثری در مدیریت اضطراب اجتماعی باشد.دارو درمانی نیز ممکن است در برخی موارد تجویز شود.
10. سوء استفاده عاطفی در گذشته:
تجربه سوء استفاده عاطفی در گذشته میتواند تاثیرات مخربی بر روابط بعدی فرد داشته باشد.افرادی که در گذشته مورد سوء استفاده عاطفی قرار گرفتهاند، ممکن است دچار آسیبهای روانی جدی شوند و در روابط بعدی خود احساس ناامنی و بیاعتمادی کنند.این افراد معمولاً به دنبال تایید و اطمینان دائمی از طرف مقابل هستند تا از تکرار تجربه سوء استفاده جلوگیری کنند.آنها ممکن است به راحتی مورد سوء استفاده مجدد قرار گیرند، زیرا به طور ناخودآگاه الگوهای رفتاری مشابهی را جذب میکنند.برای بهبود و التیام، این افراد نیاز به حمایت حرفهای و درک و همدلی اطرافیان دارند.
درمان روانشناختی میتواند به آنها کمک کند تا آسیبهای گذشته را پردازش کنند و الگوهای رفتاری سالمتری را بیاموزند.
ایجاد مرزهای سالم و یادگیری مهارتهای ابراز وجود برای این افراد بسیار مهم است.در ضمن، باید این افراد درک کنند که آنها مسئول سوء استفادهای که در گذشته تجربه کردهاند، نیستند.
11. سبک دلبستگی ناایمن:
سبک دلبستگی ناایمن، که ریشه در دوران کودکی دارد، میتواند به شدت بر روابط فرد در بزرگسالی تاثیر بگذارد.افرادی که در دوران کودکی با مراقبان غیرقابل اعتماد و غیرقابل پیشبینی روبرو بودهاند، ممکن است سبک دلبستگی ناایمنی را شکل دهند.این افراد ممکن است به دنبال تایید و اطمینان دائمی از طرف مقابل باشند، اما در عین حال از صمیمیت و نزدیکی نیز میترسند.آنها ممکن است به طور متناوب به طرف مقابل بچسبند و او را پس بزنند.برای تغییر سبک دلبستگی ناایمن، فرد نیاز به آگاهی از الگوهای رفتاری خود و تلاش برای ایجاد روابط سالمتر و ایمنتر دارد.
درمان روانشناختی، به ویژه درمان مبتنی بر دلبستگی، میتواند در این زمینه بسیار مفید باشد.
در ضمن، باید فرد با خود مهربان باشد و به خود فرصت دهد تا یاد بگیرد چگونه به دیگران اعتماد کند و روابط صمیمانهتری برقرار کند.شناخت سبک دلبستگی شریک عاطفی نیز میتواند به درک بهتر رفتار او و بهبود رابطه کمک کند.
12. کمبود توجه در کودکی:
کودکانی که در دوران کودکی به اندازه کافی مورد توجه و محبت قرار نگرفتهاند، ممکن است در بزرگسالی به دنبال جبران این کمبود باشند.آنها ممکن است به شدت به دنبال تایید و توجه دیگران باشند و احساس کنند که تنها با جلب رضایت دیگران میتوانند ارزشمند باشند.این افراد معمولاً از ابراز نیازهای خود اجتناب میکنند و سعی میکنند همیشه نیازهای دیگران را در اولویت قرار دهند.آنها ممکن است به راحتی مورد سوء استفاده قرار گیرند، زیرا به طور ناخودآگاه جذب افرادی میشوند که به آنها توجه و محبت نشان میدهند، حتی اگر این توجه و محبت واقعی نباشد.
برای بهبود، این افراد نیاز به درمان روانشناختی دارند تا بتوانند آسیبهای دوران کودکی را پردازش کنند و عزت نفس خود را تقویت کنند.
یادگیری مهارتهای ابراز وجود و ایجاد مرزهای سالم برای این افراد بسیار مهم است.در ضمن، باید این افراد به خود یادآوری کنند که آنها لایق عشق و توجه هستند، صرف نظر از اینکه چه کاری انجام میدهند.تمرین خود مراقبتی و انجام فعالیتهایی که از آنها لذت میبرند نیز میتواند به تقویت عزت نفس آنها کمک کند.
13. تاثیر رسانههای اجتماعی:
رسانههای اجتماعی میتوانند تاثیرات قابل توجهی بر عزت نفس و نیاز به تایید افراد داشته باشند.مقایسه دائمی خود با دیگران، نمایش زندگیهای کاملا مطلوب و دریافت لایک و کامنت به عنوان معیاری برای ارزشمندی، میتواند منجر به افزایش نیاز به تایید شود.افراد ممکن است به طور ناخودآگاه تلاش کنند تا تصویری کاملا مطلوب از خود در رسانههای اجتماعی به نمایش بگذارند تا تایید و توجه بیشتری دریافت کنند.این امر میتواند منجر به احساس نارضایتی و ناامیدی شود، زیرا واقعیت زندگی اغلب با تصویر کاملا مطلوبی که در رسانههای اجتماعی به نمایش گذاشته میشود، تفاوت دارد.
برای کاهش تاثیر رسانههای اجتماعی بر نیاز به تایید، فرد باید آگاهانه زمان بهرهگیری از رسانههای اجتماعی را محدود کند و به جای تمرکز بر مقایسه خود با دیگران، بر روی نقاط قوت و دستاوردهای خود تمرکز کند.
قطع ارتباط با افرادی که باعث احساس ناخوشایند در فرد میشوند نیز میتواند مفید باشد.تمرین قدردانی و تمرکز بر جنبههای مثبت زندگی نیز میتواند به تقویت عزت نفس کمک کند.
14. ازدواج با فرد کنترلگر:
ازدواج با فرد کنترلگر میتواند نیاز به تایید را به شدت افزایش دهد.افراد کنترلگر معمولاً سعی میکنند با انتقاد، سرزنش و تحقیر، اعتماد به نفس و استقلال همسر خود را از بین ببرند.آنها ممکن است به طور مداوم از همسر خود انتقاد کنند و به او القا کنند که نمیتواند بدون کمک آنها کاری را به درستی انجام دهد.این امر میتواند منجر به این شود که همسر کنترلگر به شدت به دنبال تایید و رضایت او باشد تا از خشم و انتقاد او جلوگیری کند.در این شرایط، جدایی و یا تلاش جدی برای تغییر رفتار فرد کنترلگر ضروری است.
درمان روانشناختی میتواند به هر دو طرف کمک کند تا الگوهای رفتاری ناسالم خود را شناسایی و تغییر دهند.
ایجاد مرزهای سالم و یادگیری مهارتهای ابراز وجود برای همسر کنترلگر بسیار مهم است.حمایت اطرافیان و کمک گرفتن از مشاور حقوقی نیز میتواند در این شرایط مفید باشد.

15. مشکلات ارتباطی در رابطه:
مشکلات ارتباطی در رابطه میتواند منجر به افزایش نیاز به تایید شود.زمانی که زوجین نمیتوانند به طور موثر با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و نیازها و خواستههای خود را به درستی بیان کنند، ممکن است سوء تفاهم و نارضایتی ایجاد شود.در این شرایط، یکی از طرفین ممکن است برای جلوگیری از درگیری و جلب رضایت طرف مقابل، به شدت به دنبال تایید او باشد.برای بهبود ارتباطات در رابطه، زوجین باید مهارتهای گوش دادن فعال، همدلی و ابراز وجود را یاد بگیرند.
مشاوره زوجین میتواند به آنها کمک کند تا الگوهای ارتباطی ناسالم خود را شناسایی و تغییر دهند.
تعیین زمان مشخص برای گفتگو و تبادل نظر، پرهیز از سرزنش و انتقاد، و تمرکز بر یافتن راه حلهای مشترک میتواند به بهبود ارتباطات کمک کند.
در ضمن، باید هر دو طرف به نیازهای یکدیگر احترام بگذارند و سعی کنند همدیگر را درک کنند.ارتباط موثر، کلید یک رابطه سالم و رضایتبخش است.
16. تغییرات بزرگ در زندگی:
فرد باید به خود اجازه دهد تا احساسات خود را بیان کند و از کمک گرفتن از دیگران خجالت نکشد. تمرکز بر روی نقاط قوت و دستاوردهای گذشته، تعیین اهداف کوچک و دستیابی به آنها، و انجام فعالیتهایی که از آنها لذت میبرد، میتواند به افزایش اعتماد به نفس و کاهش نیاز به تایید کمک کند. مشاوره و درمان نیز میتواند در این دوران بسیار مفید باشد. این تغییرات فرصتی برای رشد و یادگیری نیز هستند.
17. بیماریهای روانی:
حمایت اطرافیان و درک و همدلی شریک عاطفی نیز بسیار مهم است. فرد باید به خود اجازه دهد تا احساسات خود را بیان کند و از کمک گرفتن از متخصصان خجالت نکشد. رعایت رژیم غذایی سالم، ورزش منظم و خواب کافی نیز میتواند به بهبود وضعیت روانی کمک کند. هیچ کس نباید به دلیل ابتلا به بیماری روانی مورد قضاوت و تبعیض قرار گیرد.
18. تلاش برای جبران کمبودها:
گاهی اوقات نیاز به تایید در روابط، تلاشی برای جبران کمبودهای دوران کودکی یا نوجوانی است.مثلا فردی که در کودکی به اندازه کافی مورد تشویق و تحسین قرار نگرفته است، ممکن است در روابط بزرگسالی به دنبال جبران این کمبود باشد و به شدت به دنبال تایید و تحسین دیگران باشد.در این شرایط، فرد باید تلاش کند تا این کمبودها را شناسایی کند و راههای سالمتری برای جبران آنها پیدا کند.مشاوره و درمان میتواند در این زمینه بسیار مفید باشد.تمرکز بر روی نقاط قوت و دستاوردهای خود، تعیین اهداف کوچک و دستیابی به آنها، و انجام فعالیتهایی که از آنها لذت میبرد، میتواند به افزایش اعتماد به نفس و کاهش نیاز به تایید کمک کند.
در ضمن، باید فرد به خود یادآوری کند که گذشته را نمیتوان تغییر داد، اما میتوان از آن درس گرفت و آینده بهتری ساخت.
پذیرش خود و پذیرش گذشته، گام مهمی در جهت التیام و رشد است.با شناخت الگوهای رفتاری خود و تلاش برای تغییر آنها، میتوان روابط سالمتری را تجربه کرد.
19. الگوبرداری از والدین:
نیاز به تایید میتواند از طریق الگوبرداری از والدین در دوران کودکی ایجاد شود.اگر والدین خود به شدت به دنبال تایید دیگران بودهاند، کودک ممکن است این الگو را یاد بگیرد و در روابط خود نیز آن را تکرار کند.مثلا اگر کودکی ببیند که مادرش همیشه سعی میکند رضایت دیگران را جلب کند و از ابراز نظرات خود اجتناب میکند، ممکن است او نیز این الگو را یاد بگیرد و در روابط خود به شدت به دنبال تایید دیگران باشد.برای تغییر این الگو، فرد باید آگاهانه تلاش کند تا رفتارهای سالمتری را جایگزین الگوهای ناسالم دوران کودکی کند.
مشاوره و درمان میتواند در این زمینه بسیار مفید باشد.
شناخت الگوهای رفتاری خود و تلاش برای تغییر آنها، گام مهمی در جهت بهبود روابط است.در ضمن، باید فرد به خود یادآوری کند که او مسئول رفتارهای والدین خود نیست و میتواند انتخاب کند که به گونهای متفاوت رفتار کند.با تمرکز بر روی نقاط قوت و ارزشهای خود، میتوان روابط سالمتری را تجربه کرد.آگاهی از این الگوها، اولین قدم در جهت تغییر است.







یک بیمار مراجعه داشت که همیشه نگران بود شریکش او را دوست ندارد. هر شب قبل خواب می پرسید عشق من دوستم داری؟ بعد از چند ماه رابطه بهم خورد. جالب اینجا بود که پس از جدایی متوجه شد تمام آن مدت طرف مقابل واقعا دوستش داشت. این نشان می دهد گاهی ترس از دست دادن خودش باعث از دست دادن می شود.
چهار پنج سال پیش در جلسات مشاوره زوجی دیدم که خانمی مرتب از همسرش می خواست بگوید چقدر خوشگلی. بررسی کردیم و فهمیدیم در کودکی مادرش مدام به او می گفت زشت است. این باور قدیمی باعث شده بود در بزرگسالی هم دنبال تایید باشد. وقتی ریشه مشکل پیدا شد کم کم اعتماد به نفسش برگشت.
خیلی ها فکر می کنند نیاز به تایید یعنی ضعف ولی اینطور نیست. خودم قبلا فکر می کردم کسانی که دنبال تاییدند بی اعتماد به نفسند تا اینکه یکی از مراجعانم که فوق العاده موفق بود اعتراف کرد هنوز هم از پدرش می خواهد بگوید کارش را دوست دارد. گاهی این نیاز طبیعی است اما اگر زندگی را مختل کند باید بررسی شود.
نیاز به تایید در روابط گاهی به شکل یک دور باطل عمل میکند، هرچه بیشتر دنبالش بگردیم کمتر احساس رضایت خواهیم کرد. یکی از دلایلی که در مطلب به آن اشاره نشده، الگوی تکرار شونده مقایسه های درونی است که فرد ناخودآگاه خود را با استانداردهای غیرواقعی میسنجد. سال گذشته در یک رابطه دوستانه متوجه شدم که چقدر انتظارات ذهنی خودم از اینکه چگونه باید یک دوست ایده آل باشم، باعث اضطراب بی مورد شده بود.
فرهنگ خانوادگی و تربیتی میتواند بذرهای نیاز به تایید را از کودکی در فرد بکارد، بدون اینکه خودش متوجه باشد. در بسیاری از خانواده ها ارزش فرد به میزان تایید گرفتن او از اطرافیان گره خورده است. این موضوع زمانی برایم روشن شد که دیدم چطور برخی دوستان در بزرگسالی هنوز برای جلب رضایت والدینشان تحت فشار هستند.
باورهای غلط درباره کمال گرایی نیز میتواند این نیاز را تشدید کند. تفاوت بین تلاش برای بهترین بودن و وسواس در کامل جلوه کردن، مرز باریکی است که بسیاری از افراد آن را تشخیص نمیدهند. وقتی در دانشگاه پروژه ای را با وجود نتیجه قابل قبول، به دلیل ترس از بازخورد منفی تحویل ندادم، تازه این الگو را در خود شناختم.
تاثیر شبکه های اجتماعی امروزه به یکی از عوامل اصلی رشد این نیاز تبدیل شده است. نمایش دائمی زندگی های به ظاهر بی نقض در این فضاها، معیارهای غیرواقعی برای مقایسه ایجاد میکند. بسیاری از مراجعانم معتقدند این فضاها آنها را وادار به نمایش اگزژانس های اغراق آمیز از زندگی شان میکند.
جالب اینجاست که گاهی نیاز به تایید با افزایش سن کاهش پیدا نمیکند، بلکه فقط شکل عوض میکند. برخی افراد مسن تر ممکن است به جای تایید ظاهری، به دنبال تایید مهارت ها و تجربیاتشان باشند. این موضوع در روابط بین نسلی به وضوح قابل مشاهده است.
مساله دیگر که کمتر مورد بحث قرار میگیرد، تفاوت های جنسیتی در این نیاز است. معمولا فشارهای اجتماعی برای تایید شدن در زنان و مردان به شکل های متفاوتی بروز پیدا میکند. این تفاوت در روابط عاطفی میتواند منجر به سوءتفاهم های زیادی شود.
خواندن این مطلب و مطالب دیگر سایت که به دقت و تخصص به موضوعات روانشناسی میپردازند، نشان میدهد چقدر تحلیل عمیق این مسائل میتواند در بهبود روابط موثر باشد. این سطح از پرداختن به جزئیات نشاندهنده نیاز جامعه به چنین محتوای ارزشمندی است. گاهی ساده ترین راه برای کاهش این نیاز، آگاهی از وجود آن است.
یکی از نکاتی که در افزایش نیاز به تایید دیده ام این است که گاهی به اشتباه تصور می کنیم تایید دیگران معیار درست بودن رفتار ماست. در حالی که تایید گرفتن از دیگران تنها نوعی بازخورد است نه بیشتر. در یک رابطه زناشویی مهم است که یاد بگیریم تفاوت بین نیاز موقتی به تایید و نیاز بیمارگونه به آن را تشخیص دهیم.
در کارم با زوج ها متوجه شده ام افرادی که در کودکی مجبور بوده اند برای هر کاری اجازه بگیرند، در بزرگسالی هم منتظر چراغ سبز دیگران می مانند. خوب است بدانیم تایید گرفتن زمانی مشکل ساز می شود که تبدیل به اجازه گرفتن شود. رابطه سالم رابطه ای است که در آن دو نفر بتوانند بدون ترس از قضاوت نظراتشان را بیان کنند.
مورد جالبی داشتیم در مشاوره؛ مردی که همیشه منتظر تایید همسرش برای هر تصمیم کوچکی بود. بررسی ها نشان داد او از کودکی یاد گرفته بود که بدون تایید پدرش هیچ کاری را انجام ندهد. این الگو در زندگی مشترکش هم ادامه پیدا کرده بود. چنین افراید نیاز دارند بپذیرند که اشتباه کردن حق طبیعی هر انسانی است.
شناخت ریشه نیاز به تایید معمولا نیمی از راه حل است. تمرین جالبی که به مراجعانم پیشنهاد می دهم این است که هر روز یک کار کوچک را بدون مشورت با کسی انجام دهند و نتایج آن را ثبت کنند. با این کار به مرور می آموزند که می توانند به قضاوت خود اعتماد کنند. البته این فرآیند نیاز به زمان دارد اما نتایج ارزشمند است.
کاش زودتر این مطلب رو خونده بودم. چند سال پیش تو یه رابطه بودم که مدام از طرفم تایید می خواستم، حتی برای کوچک ترین کارها. انگار بدون شنیدن “آفرین” یا “خوب انجام دادی” نفس کشیدن برام سخت می شد. اواخر رابطه فهمیدم مشکل از اعتمادبه نفسمه که از بچگی با مقایسه شدن با دیگران خراب شده بود. یه روز تصمیم گرفتم لیستی از کارهایی که تو زندگیم درست انجام دادم رو بنویسم. کمکم قبول کردم که ارزش من به تایید دیگران نیست 😊
یه چیز جالب دیگه هم بود، می دیدم هرچقدر بیشتر دنبال تایید می دویدم طرف مقابل بیشتر فاصله می گرفت. انگار این نیاز زیاد من اون رو خسته می کرد. حالا یاد گرفتم بعضی چیزها رو برای دل خودم انجام بدم بدون اینکه منتظر واکنش کسی باشم… صبح امروز تو مسیر برگشت از باشگاه همینطور داشتم آهنگ زمزمه می کردم، نه برای کسی، فقط چون حال خودم رو خوب می کرد 😁